-
۰۴ مهر ۹۸ ، ۲۱:۲۵ بزرگان ایران امروز ۱ نظر
حسین ثابت، فرزند اسماعیل متولد 1313 شهر مشهد است. در سال 1354 برای ادامه تحصیل به آلمان رفته و در رشته مهندسی برق از دانشگاه برلین فارغالتحصیل شده است.ثابت پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، مدتی را به عنوان دبیر در مدارس آلمان به تدریس میپردازد. وی با سرمایهگذاری در مراکز گردشگری و توریستی در جهان هتلداری، چهرهای موفق از خود نشان دادهاست.وی از معدود ایرانیانی است که توانسته خود را در میان هتلداران جهان مطرح کند. ثابت دارای بیش از 5000 تخت در جزایر قناری اسپانیا و چندین هتل و پارک مدرن در ایران است. او در مشهد درس خوانده و نهج البلاغه را خوب میشناسد. از قرآن نمونه میدهد و به شش زبان زنده دنیا حرف میزند.
او خود را یک ایرانی مسلمان میداند که به ذره ذره این خاک عشق میورزد.
اتاقش جمع و جور است و مانند هتل بزرگ داریوش روح ایرانی به وسیله، نقش برجستهها و تصاویر هخامنشی موج میزند. حسین ثابت شعر میخواند. از عرفان میگوید و از ایران.حسین ثابت ابتدا اقدام به ساخت هتل بزرگ داریوش نمود. این هتل مجللترین هتل کشور محسوب میشود.
وی پس از آن اقدام به ساخت پارک دلفینها و پارک شیرها و چندین پروژه تفریحی دیگر در کیش نمود. پس از مدت یکسال از فعالیت پروژههایش تصمیم گرفت تنها هتلدار کیش شود و اقدام به خرید 6 هتل آماده دیگر کرد. قیمتهای تقریبی هر هتل 80-90 میلیارد ریال به بالا است، ولی برخی هتلداران زیر بار این کار نرفته و وی نتوانست به این آرزوی خود برسد.
حسین ثابت در این زمان موفق شد چند هتل نیز در جزایر قناری اسپانیا تاسیس کند و هم اکنون نیز بزرگترین شرکت هتلداری اسپانیا را صاحب است و خود وی نیز در یکی از دو جزیره اختصاصی خود در اسپانیا زندگی میکند. در هفتهای که گذشت، خبر برنده شدن ثابت در مزایده فروش، هتل لاله تهران نیز منتشر شد.
آقای ثابت هتل داریوش با این همه مجسمه، نقش برجسته و تصاویر بزرگ و کوچک، تخت جمشید کوچک و مدرنی است در دل آبهای خلیج فارس. در این هتل دو مورد مد نظر بوده، یکی مساله اقتصاد و دیگری مطرح کردن فرهنگ و هنر ایرانی.من با اقتصادش کاری ندارم اما قسمت دوم را نمیدانم که "ثابت" در مطرح کردن هویت ایرانی، سیاسی کار است یا عاشق؟
همانطور که خودتان گفتید ساختن هتل دو وجه دارد. یکی سرمایه گذاری و بازدهی آن و دیگری هویت بخشی به یک فرهنگ است. فرهنگ ایرانی.
ثابت عاشق ایران است یا دیدگاه سیاسی دارد. که البته هر دو به یک سرچشمه بر میگردد. جنبه سیاسی و عشقی به یک فرهنگ؟
(ثابت، دفترچه راهنمای هتل داریوش که عکسی از 21 سالگیاش در تخت جمشید در صفحه اول آن چاپ شده را نشان میدهد و شعری میخواند). عشق، ناممکن را ممکن میسازد. من در 21 سالگی گفتم روزی تخت جمشید را میسازم. امروز آن را در قالب یک هتل ساختهام که یک مقام عالیرتبه اسپانیا میآید و مقابل آن فرهنگ زانو میزند و آن را ستایش میکند.
شما که در خارج ایران آدم موفقی هستند چرا پس از موفقیت به ایران توجه کردید؟
هشت سال جنگ را ما نبودیم. جوانان ما جنگیدند و نگذاشتند حتی یک سانتی متر از مملکت از دست برود. ما چه کار کردیم؟ من امروز آمدهام برای خدمت به ایران، به فرهنگ ایرانی، به فرهنگ اسلامی. انتظاری هم ندارم. نمیخواهم حتی یک دسته گل برای من بیاورید.
من میخواهم همانطور که جوانان، ایران را نگاه داشتند من هویت ایران را به جهان بشناسانم.
من کلکسیونی شامل 30000 پروانه که برخی از آنها نسلشان منقرض شده برای ایران خریدهام که میدانم تا سیصد سال دیگر هم سرمایه اولیهاش بر نمیگردد، اما این پروانهها در یک موزه میتواند انگیزهای باشد برای جلب توریست. من حاضرم این مجموعه بینظیر را به ایران تقدیم کنم اما در جایی که با این رنگها، دانش، نوع زندگی و ارزش آنها هماهنگی داشته باشد.
میخواستم بپرسم آیا شما تنها از طریق هتل و هتلداری میخواهید به هویت بخشی و گسترس آن بپردازید یا برنامههای دیگری هم دارید؟
نه. فقط به هتل و هتلداری فکر نمیکنم. شما میبینید که در کیش کنار 7 هتل مطرح و مدرن پارک دلفینها را ساختهام. پارکی با وسعت 640000 متر مربع که برای اولین بار در خاورمیانه ساخته شده با مجموعهای از پرندگان و گیاهان نایاب دنیا و نمایش دلفینهایی که مربیان ایرانی دارند؛ یا در همین رابطه برای نمایش هزاران پرنده از گونههای مختلف بزرگترین قفس دنیا را به ابعاد (550 * 400 متر) مطابق با محیط زیست طبیعی زندگیاشان ساختهایم. این مجموعه دیدنی از طرف دیگر 2 تا 3 درجه دمای جزیره را پایین آوردهاست.
آقای ثابت من بر میگردم روی هویت ایرانی که شما بیشتر به آن پرداختهاید و آن فرهنگ و هنر قبل از اسلام است. برای بعد از اسلام چه کار کردید؟
اسلام یک دین برتر است. من نهج البلاغه را حفظ هستم. نهج البلاغه دنیایی از ادب، فلسفه و ترتیب است. قرآن که جهانی دیگر دارد. ایران قبلا فرهنگ و هنر خودش را داشته و بعد اسلام را پذیزفته چون به فرامین و مقررات آن نیازمند بودهاست.
حضرت محمد (ص) هم انسانی والا بوده که خداوند بر اساس تواناییهایش او را به پیامبری برگزید. او به امر اقتصاد در کنار تعالیم دینی توجه داشت و حج توانست از همان آغاز تا امروز وضعیت مادی و اقتصادی مکه و در نتیجه عربستان را بهبود بخشد.
اما ما در ایران تفکر اسلامی را مثلا در مورد زیارت امام رضا (ع) انجام ندادیم. اسلام از اشخاصی دعوت میکند که به حج بیایند که استطاعت مادی داشته باشند و در نتیجه پول خرج کنند. در حالی که ما زیارت امام رضا را حج فقرا مینامیم و رویش تبلیغ میکنیم.
چرا شما که مشهدی هستید برنامههایی برای مشهد ندارید؟
داشتم و دارم. از سالهای گذشته سعی داشتم کار بزرگی در مشهد انجام دهم. اما برنامههایم بنا به دلایلی مورد تصویب قرار نگرفت. امروز هم برای فردوسی برنامه دارم. همین امروز با یک آلمانی معدن شناس قرار ملاقات دارم تا بزرگترین سنگ را به مشهد حمل کنیم، برای ساختن مجسمه فردوسی، کسی که زبان و هویت ایرانی را زنده نگاه داشت. امیدوارم بتوانم برنامههایم را برای فردوسی به پایان برسانم و مسئولین در این امر کمک کنند.
میانه شما با روزنامه نگاران چگونه است؟
من 700 صفحه خاطره دارم. در آلمان که درس میخواندم برای گذران زندگی روزنامه میفروختم ولی بعد همان روزنامه را خریدم. از روزنامه نگاری اطلاعی نداشتم. منتقدان من این را مطرح کردند. من بهترین مفسران وخبرههای هر بخشی را دور هم جمع کردم و از آنها آموختم و تجربه کسب کردم. اعتقاد دارم تجربه از علم و ثروت بالاتر است.گردشگری و هتلداری در کیش با سرمایهگذاری شما در این جزیره متحول شد و سالها رونق خوبی پیدا کرد؛ آنجا چند هتل دیگر را هم خریدید، ولی چند سال پیش بهیکباره تمام اموالتان در کیش را واگذار و آنجا را ترک کردید. لطفا توضیح دهید که ماجرا چه بود؟
درباره این موضوع تابهحال حرفی نزدهام و ترجیح میدهم سکوت کنم. همینقدر بگویم که احساس خطر کردم! پول زیادی از دستم رفت و مسائل مالی از من پنهان شده بود. بنابراین درباره کل سرمایهام احساس خطر کردم. البته ثروت اصلی من در سرم قرار دارد، جایی که تجربه ٣۵سال هتلداری جا گرفته است و هیچ کس نمیتواند آن را از من بگیرد.
بعداز اینکه از کیش به مشهد آمدید، صحبت بود که تصمیم دارید در منطقه توس و مجاورت آرامگاه فردوسی سرمایهگذاری کنید؛ به ظاهر تلاشهایی هم کردید، ولی به نتیجه نرسیده است.
زمانیکه با دست پر به مشهد آمدم تا کارم را شروع کنم، شهردار وقت (سیدصولت مرتضوی) هیچ تمایلی به حضور من نشان نداد. ایشان یا نمیتوانست یا نمیخواست زمینه سرمایهگذاری را برایم فراهم کند. چندسال پیگیری کردم و نتیجه نگرفتم. بااینکه دیدم اجازه نمیدهند، ناامید نشدم و سعی کردم هرکاری میتوانم بهصورت داوطلبانه برای این منطقه انجام دهم. تاکنون بیشاز ١٢میلیاردتومان هزینه کردهام و برای بازگشت آن از کسی، چیزی نخواستهام. ترمیم دیوارهها، کاشت ٣٠هزار درخت کاج، نصب مجسمه فردوسی در ابتدای بولوار توس، ساخت مسجد و... از هزینههایی بوده که با میل شخصی انجام دادهام. الان هم اعلام کردهام که حاضرم ۵٠میلیاردتومان برای احیا و توسعه منطقه توس سرمایهگذاری کنم و بدون درخواست مابهازای آن، درآمدهایش را دراختیار دولت بگذارم.
به این پیشنهاد جواب مشخصی داده شده است؟
هنوز نه، ولی من مشهد را رها نمیکنم، چون از روی فردوسی خجالت میکشم. ١٠سال است میدوم برای اینکه اجازه بدهند در آن منطقه کار کنم. وضعیت خانههای توس در شأن جایگاه فردوسی نیست. پیشنهاد کردم حاضرم برای همه ساکنان آن منطقه در جای دیگری منزل بسازم و تحویلشان بدهم تا بتوانیم اراضی توس را به باغ و فضای سبز تبدیل کنیم. ناراحتم که این چندسال تصمیمگیری درباره این موضوعات دست کسانی بوده که فقط بلدند با آن مثل توپ بازی کنند! خاطرم هست در روزی که مراسم معارفه شهردار جدید و تکریم آقای مرتضوی برگزار شد، ایشان بهخاطر احداث دو مدرسه و برخی امور نیکوکارانه از من تشکر کرد. در پاسخ گفتم: اما هرجا که خواستم سرمایهگذاری کنم، شما پیش پایم سنگاندازی کردید.
هنوز هم در شهرداری کسی هست که دوست داشته باشد دست و پایتان را بشکند؟
الان نه اصلا. با شهردار جدید دیداری داشتم و ایشان از من دعوت کرد برای توسعه مشهد و حل مشکلات با شهرداری همراهی کنم. آقای تقیزاده را فرد باتجربه و متخصصی دیدم و به او گفتم بدون هیچ چشمداشتی، هرکمکی بتوانم انجام دهم، دریغ نمیکنم. درواقع او بود که مرا در مشهد نگه داشت و بعداز دیدار با ایشان دوباره انگیزه گرفتم تا کارم را ادامه دهم.
در مشهد، افرادی از سرمایهگذاری در گردشگری و احداث مجتمعهای تجاری و تفریحی نگراناند و معتقدند اینگونه مراکز باعث تبدیلشدن این شهر زیارتی به منطقهای گردشگری با مدل غربی و ازبینرفتن هویت مذهبی آن میشود. طبعا یکی از مخاطبان این صحبت شما هستید؛ آیا پاسخی دارید؟
با این دوستان موافق نیستم. سالی ٢۵میلیون گردشگر به این شهر سفر میکند؛ یعنی بهصورت میانگین روزی ٧٠هزار نفر. اینان بهجز زیارت حرم مطهر به خرید و گردش هم نیاز دارند و باید امکانات آن مهیا باشد. شادمانی در جامعه باعث امید میشود و چنین سرمایهگذاریهایی، زمینه شادی را در جامعه فراهم میکند. کسانی هم که اهل زیارت و معنویت هستند دوست دارند اوقاتشان را با گردش و تفریح سپری کنند. این چه مشکلی دارد؟! باید با حفظ ارزشهای فرهنگی خودمان در این شهر جذابیتهای گردشگری ایجاد کنیم تا شیعیان از سرتاسر جهان به مشهد سفر کنند و بیشتر با ایران و تاریخچه و فرهنگش آشنا شوند. حتی وقتی غیرمسلمانان فرهنگ و سابقه تاریخی ایران را بشناسند، برایمان احترام بیشتری قائل خواهند شد و شناخت بهتر، احترام بیشتری به همراه میآورد.
موضوع دیگری که میخواهیم نظر شما را درباره آن بدانیم، ماجرای پدیده است. چرا این شرکت و پروژههایش به چنین سرنوشتی دچار شد؟
به نظر من در آن پروژه اشکالات مهمی وجود داشت. بارها برای پهلوان پیغام فرستادم و تذکر دادم که وقتی پیرزنی تمام سرمایه زندگیاش را که میشود مثلا ١٠میلیونتومان، آورده و به تو داده است، باید بتوانی از آن حفاظت کنی؛ این حقالناس است. البته او میگفت هدفش کمک به همین مردم است و مردم با سهام پدیده ثروت کسب میکنند.
اما حتما قبول دارید که مشکل پدیده با آن همه سهامدار باید حل شود. راهکار پیشنهادی شما چیست؟
اولا باید سهامداران ضعیف را درنظر گرفت و سهم آنها را خرید. شاید با ١٠٠میلیاردتومان کل سهامهای کوچک و خرد را بتوان خرید تا مشکل صدها خانواده که ازنظر اقتصادی ضعیف هستند و همه سرمایه خود را در این پروژه گذاشتهاند، حل شود. بعد میماند سهامداران عمده که باید از میان خودشان یا از بیرون، کسی را که تجربه و قدرت دارد، برای فعالکردن و راهاندازی مجدد پروژه دعوت کنند. اگر پروژه بتواند کار عمرانی خود را با قدرت ادامه دهد، پدیده میتواند نجات پیدا کند.
اگر از خود شما دعوت شود، میپذیرید برای سرمایهگذاری و راهاندازی این پروژه کاری کنید؟
اگر فرصتش را پیدا کنم، بله. کارهای ناتمامی در اسپانیا دارم که ابتدا باید آنها جمعوجور شود و بعد از آن شاید بتوانم کمک کنم.
برای سؤال آخر، بهعنوان یک سرمایهگذار، روند خصوصیسازی در ایران را چگونه میبینید و آیا تاکنون برای خرید یکی از مراکزی که در فرایند خصوصیسازی عرضه شده است، اقدام کردهاید؟
اول باید بگویم به نظرم سخنان رهبری درباره اقتصاد مقاومتی و اصل۴۴ را باید با طلا نوشت.
اگر به این سیاستها عمل میشد، بسیاری از مشکلات دربرابر سرمایهگذاری در ایران وجود نداشت. بله، پیشنهادهایی دادهام، ولی با این وضع اجرایی نمیشود. در یک نمونه، سازمان تأمین اجتماعی دارای هتلهای ٧٠میلیاردتومانی است. مگر طبق اصل۴۴ قرار نیست اینها به مردم واگذار شود؟ اصلا خصوصیسازی بهمعنای واقعی آن شکل نگرفته است. برای مثال، استاندارد قیمتگذاری در اروپا مشخص است.
درآمد سالیانه یک مرکز را محاسبه میکنند و میگویند قیمت آن برابر با ١٠سال درآمدش است. اما در ایران مبنای قیمتگذاری در خصوصیسازیها معلوم نیست. واحدی را که ١٢میلیارد در سال درآمد دارد، به قیمت ۴٠٠میلیارد تومان عرضه میکنند و میگویند بیا بخر! یعنی خریدار آن، ۵٠سال باید کار کند تا سرمایهاش برگردد. خب معلوم است کسی نمیتواند چنین سرمایهگذاریای انجام دهد و واگذاری آن به اسم خصوصیسازی یک شرکت شبهدولتی صورت میگیرد. به این دلیل است که شما ١٢سال بعد از اجرای اصل۴۴ قانون اساسی نمیتوانید یک خصوصیسازی واقعی در ایران را مثال بزنید
درباره من
طبقه بندی موضوعی
- بزرگان ایران امروز (۱۲)
- بزرگان امروزجهان (۵)
- بزرگان ایران دیروز (۴)
- شرکتهای بزرگ دنیا (۴)
- نکته ها و قصه ها (۳۸)
- پیروزی و امید (۳)
- شرکتهای بزرگ ایران (۷)
- داستان عارفان دیروز و امروز (۳)
- موزه های خاص ایران (۶)
- خیرین بزرگ ایرانی (۱)
آخرين عناوين
آرشيو
- آبان ۱۳۹۸ (۲)
- مهر ۱۳۹۸ (۶۲)
- شهریور ۱۳۹۸ (۲۲)
سلام و خسته نباشید .وبلاگ زیبا و خوبی دارید.اگر مایل به تبادل لینک (پیوندها)هستید خوشحال میشم با سایت روبکا تبادل لینک داشته باشید با این کار به مدت کمی بازدید شما افزایش پیدا میکنه.منتظرتونم حتما بهم سر بزنید